مشاهیر بندر عباس
پیش بینی وضع هوا
مردماني خونگرم:
آنهايي كه به هرمزگان سفر كردهاند، اولين چيزي كه در برخورد با مردم آنجا احساس ميكنند، خونگرمي و مهرباني مردم اين منطقه است، كه البته به ريشه تاريخي اين سرزمين بر ميگردد؛ چرا كه خليجفارس از روزگاران قديم، محل رفت و آمد و ارتباط اقوام مختلف و دريانورداني بود كه با آداب و سنن مختلفي پا به اين سرزمين ميگذاشتند.
اگر در خيابانهاي شهرهاي اين استان از جمله <بندرعباس- > مركز آن - قدم بزنيد، مردان را با لباسهاي عربي به رنگ سفيد و بلند و زنان را با لباسهاي مشكي و روبند چرمي و شلوار محلي ميبينيد. در تمامي شهرهاي جنوبي هرمزگان، زنان و دختران، نقاب بر چشم دارند كه در زبان محلي به آن <برگه> ميگويند. 97 درصد مردم اين استان، فارسي زبانند و سه درصد باقي مانده به گويشهاي عربي، هندي و انگليسي صحبت ميكنند كه به خاطر تردد بازرگانان خارجي در اين منطقه است.
مردم هرمزگان براي جشنها و اعياد، برنامههاي مفصلي تدارك ميبينند كه از آن جمله بايد به <عيد قربان> اشاره داشت. در اين روز، اهالي شهرهاي هرمزگان، صبح زود از خواب بلند ميشوند و بر سر مزار اقوام و آشنايان ميروند. سپس به خانه ميروند، غسل ميكنند و به مسجد ميروند و تا آمدن امام مسجد، تكبير ميگويند. در اين روز اگر دو نفر با يكديگر قهر باشند، روي يكديگر را ميبوسند و آشتي ميكنند، سپس ديد و بازديدها شروع ميشود و تا سه روز ادامه پيدا ميكند. اهالي هرمزگان عيد فطر و مراسم 15 شعبان را هم بسيار باشكوه برگزار ميكنند.
بندر عباس: حرکت به سوی قدمگاه
مردم عزادار شهر بندرعباس صبح تاسوعا تابوتهایی را از حسینیهها بیرون میآورند و از شهر خارج میکنند تا به طرف قدمگاهی که مردم معتقدند به حضرت علی (ع ) منسوب است، ببرند. اهالی بر این باورند که با رقص دجله به طرف این قدمگاه حرکت نمادین فرزند به سوی پدر و دیدار با او انجام میشود.
ازدواج در بندرعباس بسیار کم خرج و ساده و در عین حال فوق العاده گرم و گیرا برگزار می شود. هیچ کدام از زوجین (عروس و داماد) از یکدیگر توقع مادی زیادی نداشته و مراد تنها و تنها همان پیوند زناشویی و تعالی می باشد. نکته جالب توجه این است که حتی مخارج ضروری را که داماد ناگزیر از پرداخت می شود؛ آشنایان و دوستان او، از طریق دیگری به وی بازمی گردانند.
چگونگی مراسم عقد و ازدواج:
پس از آنکه خواستگاری انجام شد و میان طرفین توافق حاصل شد، مراسم عقد به همان ترتیبی که در سایر نقاط ایران معمول می باشد، در حضور شهود و نزدیکان عروس و داماد برگزار می شود. هنگامی که عاقد می خواهد، خواندن خطبه را شروع کند، همه دکمه های لباس عروس و داماد را باز می کنند و تا پایان قرائت خطبه باز می گذارند. فلسفه این عمل آن است که کار و بخت آن دو در جریان زندگی گشوده بماند و هرگز گرهی در کار ایشان حاصل نیاید.
معمولاً میان عقد و عروسی یک شب فاصله می اندازند. در شب عروسی، زنان خانواده داماد با البسه زیبا و رنگارنگ خویش به سوی خانه داماد به راه می افتند. وقتی که به پشت در خانه او رسیدند، همه با هم سه بار هلهله می کنند، یا به اصطلاح محلی «کیلیلی» می کشند. داماد شخصا در را به روی ایشان باز می کند و به داخل راهنماییشان می کند تا میوه و چای و شیرینی صرف کنند.
زنان خانواده داماد، پس از صرف چای و شیرینی به طور دسته جمعی برخاسته و به
راه می افتند، و به طرف خانه ها می روند تا دوستان و آشنایان را برای شرکت در مراسم عروسی، به وکالت از جانب داماد دعوت کنند. اما جالب اینجاست که صاحب هر یک از این خانه ها، همین که دعوت را پذیرفت، خود نیز به جمع دعوت کنندگان می پیوندد و برای دعوت افراد دیگر به راه می افتد.
گروه دعوت کنندگان سپس مجددا به خانه داماد می روند، پارچه هایی را که داماد برای عروس خریداری کرده است در جعبه بزرگی قرار داده، روکش سبزی بر آن می اندازند. یکی از زنها آن را بر سر خود می اندازد و به همراهی گروه زنان و مردان و نوازندگان محلی با ساز و کرنا و دهل، پای کوبان و آوازخوانان از کوچه ها و خیابانها می گذرند و به خانه عروس می روند. عروس با کلیه اقوام و دوستان و آشنایان، در خانه پدر خود آماده است. زنان خانواده داماد با ساز و سرود وارد می شوند و هدایای داماد را به حاضران در خانه عروس نشان می دهند و هر یک از زنان، قطعه ای از آن پارچه ها را برداشته به خانه می برد تا برای عروس چیزی بدوزد.
در همان شب، دست و پای عروس را حنا می بندند. در مراسم حنابندان، عده ای از زنان خانواده در حالی که دستمالهای رنگین به دست دارند و آنها را به طرز جالبی تکان می دهند، این شعر را به لهجه محلی می خوانند:
امام اولش آمده به میدان
ملایک بر سرش می خوانده قرآن
که تا دین محمد برقراره
علی در خدمت پروردگاره
پس از خاتمه مراسم، عروس را با تشریفات خاصی به حمام می برند و پس از آن، در اتاقی که در خانه پدرش آماده کرده با پرده ها و پارچه های رنگارنگ زینت داده اند و آن را تخت (به معنای حجله) می نامند وارد می کنند.
هنگامی که عروس را به تخت می برند، این شعر را می خوانند:
به ناز نازانش برن
چو ماه تابانش برن
به حجله بندان خوش آیت (خودش می رود)
همان روز داماد را نیز بر اسب یا شتری سوار می کنند و به حمام می برند و لباس نو می پوشانند و پارچه سبز نازکی بر سرش می اندازند و پسربچه کوچکی را در جلو او می نشانند تا خدا به او پسری عنایت بفرماید و پس از آنکه داماد از حمام در آمد، سینی بزرگی در میان جمعیت برابر او می گذارند تا هر کس به فراخور حال خویش مبلغی در آن بیندازد. سپس داماد را به خانه پدرش می برند در حالی که تمام طول راه، پیشاپیش او می خوانند. پس از آنکه داماد به خانه پدر خود رسید، در می زند و از پدر تقاضای «انعام» می کند و مادرش را می خواهد که شیرش را به او حلال بکند. با اجرای این مراسم دوباره غریو شادی به آسمان می رود. اجرای این مراسم مقارن وقتی است که عروس را به تخت نشانیده اند و داماد را به خانه عروس برده و در کنار او به تخت می نشانند و پس از دست به دست دادن آنها زنها به شادی می پردازند و به خانه های خود می روند. عروس و داماد سه روز در حجله می مانند و بعد از آن، به دیدار پدر و مادر خود می روند که در اصطلاح محلی، آن را به «سر آخونی رفتن» می گویند و به این ترتیب دختر و پسر زندگی زناشویی خود را آغاز می کنند.
آنهايي كه به هرمزگان سفر كردهاند، اولين چيزي كه در برخورد با مردم آنجا احساس ميكنند، خونگرمي و مهرباني مردم اين منطقه است، كه البته به ريشه تاريخي اين سرزمين بر ميگردد؛ چرا كه خليجفارس از روزگاران قديم، محل رفت و آمد و ارتباط اقوام مختلف و دريانورداني بود كه با آداب و سنن مختلفي پا به اين سرزمين ميگذاشتند.
اگر در خيابانهاي شهرهاي اين استان از جمله <بندرعباس- > مركز آن - قدم بزنيد، مردان را با لباسهاي عربي به رنگ سفيد و بلند و زنان را با لباسهاي مشكي و روبند چرمي و شلوار محلي ميبينيد. در تمامي شهرهاي جنوبي هرمزگان، زنان و دختران، نقاب بر چشم دارند كه در زبان محلي به آن <برگه> ميگويند. 97 درصد مردم اين استان، فارسي زبانند و سه درصد باقي مانده به گويشهاي عربي، هندي و انگليسي صحبت ميكنند كه به خاطر تردد بازرگانان خارجي در اين منطقه است.
مردم هرمزگان براي جشنها و اعياد، برنامههاي مفصلي تدارك ميبينند كه از آن جمله بايد به <عيد قربان> اشاره داشت. در اين روز، اهالي شهرهاي هرمزگان، صبح زود از خواب بلند ميشوند و بر سر مزار اقوام و آشنايان ميروند. سپس به خانه ميروند، غسل ميكنند و به مسجد ميروند و تا آمدن امام مسجد، تكبير ميگويند. در اين روز اگر دو نفر با يكديگر قهر باشند، روي يكديگر را ميبوسند و آشتي ميكنند، سپس ديد و بازديدها شروع ميشود و تا سه روز ادامه پيدا ميكند. اهالي هرمزگان عيد فطر و مراسم 15 شعبان را هم بسيار باشكوه برگزار ميكنند.
بندر عباس: حرکت به سوی قدمگاه
مردم عزادار شهر بندرعباس صبح تاسوعا تابوتهایی را از حسینیهها بیرون میآورند و از شهر خارج میکنند تا به طرف قدمگاهی که مردم معتقدند به حضرت علی (ع ) منسوب است، ببرند. اهالی بر این باورند که با رقص دجله به طرف این قدمگاه حرکت نمادین فرزند به سوی پدر و دیدار با او انجام میشود.
ازدواج در بندرعباس بسیار کم خرج و ساده و در عین حال فوق العاده گرم و گیرا برگزار می شود. هیچ کدام از زوجین (عروس و داماد) از یکدیگر توقع مادی زیادی نداشته و مراد تنها و تنها همان پیوند زناشویی و تعالی می باشد. نکته جالب توجه این است که حتی مخارج ضروری را که داماد ناگزیر از پرداخت می شود؛ آشنایان و دوستان او، از طریق دیگری به وی بازمی گردانند.
چگونگی مراسم عقد و ازدواج:
پس از آنکه خواستگاری انجام شد و میان طرفین توافق حاصل شد، مراسم عقد به همان ترتیبی که در سایر نقاط ایران معمول می باشد، در حضور شهود و نزدیکان عروس و داماد برگزار می شود. هنگامی که عاقد می خواهد، خواندن خطبه را شروع کند، همه دکمه های لباس عروس و داماد را باز می کنند و تا پایان قرائت خطبه باز می گذارند. فلسفه این عمل آن است که کار و بخت آن دو در جریان زندگی گشوده بماند و هرگز گرهی در کار ایشان حاصل نیاید.
معمولاً میان عقد و عروسی یک شب فاصله می اندازند. در شب عروسی، زنان خانواده داماد با البسه زیبا و رنگارنگ خویش به سوی خانه داماد به راه می افتند. وقتی که به پشت در خانه او رسیدند، همه با هم سه بار هلهله می کنند، یا به اصطلاح محلی «کیلیلی» می کشند. داماد شخصا در را به روی ایشان باز می کند و به داخل راهنماییشان می کند تا میوه و چای و شیرینی صرف کنند.
زنان خانواده داماد، پس از صرف چای و شیرینی به طور دسته جمعی برخاسته و به
راه می افتند، و به طرف خانه ها می روند تا دوستان و آشنایان را برای شرکت در مراسم عروسی، به وکالت از جانب داماد دعوت کنند. اما جالب اینجاست که صاحب هر یک از این خانه ها، همین که دعوت را پذیرفت، خود نیز به جمع دعوت کنندگان می پیوندد و برای دعوت افراد دیگر به راه می افتد.
گروه دعوت کنندگان سپس مجددا به خانه داماد می روند، پارچه هایی را که داماد برای عروس خریداری کرده است در جعبه بزرگی قرار داده، روکش سبزی بر آن می اندازند. یکی از زنها آن را بر سر خود می اندازد و به همراهی گروه زنان و مردان و نوازندگان محلی با ساز و کرنا و دهل، پای کوبان و آوازخوانان از کوچه ها و خیابانها می گذرند و به خانه عروس می روند. عروس با کلیه اقوام و دوستان و آشنایان، در خانه پدر خود آماده است. زنان خانواده داماد با ساز و سرود وارد می شوند و هدایای داماد را به حاضران در خانه عروس نشان می دهند و هر یک از زنان، قطعه ای از آن پارچه ها را برداشته به خانه می برد تا برای عروس چیزی بدوزد.
در همان شب، دست و پای عروس را حنا می بندند. در مراسم حنابندان، عده ای از زنان خانواده در حالی که دستمالهای رنگین به دست دارند و آنها را به طرز جالبی تکان می دهند، این شعر را به لهجه محلی می خوانند:
امام اولش آمده به میدان
ملایک بر سرش می خوانده قرآن
که تا دین محمد برقراره
علی در خدمت پروردگاره
پس از خاتمه مراسم، عروس را با تشریفات خاصی به حمام می برند و پس از آن، در اتاقی که در خانه پدرش آماده کرده با پرده ها و پارچه های رنگارنگ زینت داده اند و آن را تخت (به معنای حجله) می نامند وارد می کنند.
هنگامی که عروس را به تخت می برند، این شعر را می خوانند:
به ناز نازانش برن
چو ماه تابانش برن
به حجله بندان خوش آیت (خودش می رود)
همان روز داماد را نیز بر اسب یا شتری سوار می کنند و به حمام می برند و لباس نو می پوشانند و پارچه سبز نازکی بر سرش می اندازند و پسربچه کوچکی را در جلو او می نشانند تا خدا به او پسری عنایت بفرماید و پس از آنکه داماد از حمام در آمد، سینی بزرگی در میان جمعیت برابر او می گذارند تا هر کس به فراخور حال خویش مبلغی در آن بیندازد. سپس داماد را به خانه پدرش می برند در حالی که تمام طول راه، پیشاپیش او می خوانند. پس از آنکه داماد به خانه پدر خود رسید، در می زند و از پدر تقاضای «انعام» می کند و مادرش را می خواهد که شیرش را به او حلال بکند. با اجرای این مراسم دوباره غریو شادی به آسمان می رود. اجرای این مراسم مقارن وقتی است که عروس را به تخت نشانیده اند و داماد را به خانه عروس برده و در کنار او به تخت می نشانند و پس از دست به دست دادن آنها زنها به شادی می پردازند و به خانه های خود می روند. عروس و داماد سه روز در حجله می مانند و بعد از آن، به دیدار پدر و مادر خود می روند که در اصطلاح محلی، آن را به «سر آخونی رفتن» می گویند و به این ترتیب دختر و پسر زندگی زناشویی خود را آغاز می کنند.
جهث مشارکت در تکمیل بانک اطلاعاتی شهر بندر عباس عضو سایت شوید
این کار جهت اطمینان از صحت اطلاعات وارد شده میباشد.
اطلاعات دیگر از بندر عباس
اطلاعات عمومی استان هرمزگان
اطلاعات عمومی سایر نقاط ایران
آخرین ویرایش مختصات توسط: میکائیل 4